در گذشته عقیده بر این بود که خلاقیت یک موهبت الهی است و چیزی نیست که بتوان آن را پرورش داد و یا به دیگران منتقل کرد. اما در حال حاضر دانشمندان عقیده دارند که خلاقیت خصیصه ای نیست که در اختیار افراد معدودی قرار گرفته باشد، بلکه همه انسان ها به نحوی دارای آن بوده  تقریبا همه افراد می توانند خلاق تر شده و زندگی بهتری داشته باشند (فودور و کارور[1]، 2002).

بنابراین خلاقیت خصوصیتی نیست که در انحصار عده ای خاص باشد، بلکه تمامی افراد به درجاتی در زمینه های مختلف دارای قدرت خلاقه بوده و اگر زمینه های لازم برای شکوفایی و رشد آن فراهم شود، می توانند آن را ظاهر سازند (زمانی، 1386؛ دالوند، 1393).

خلاقیت به چه معناست؟

به طور کلی می توان اینگونه استنباط کرد که ایده ها یا راه حل های غیرمعمول و جدید را در نظریه ها، خلاقیت نامیده اند و بر خلاقیت همان فرآیند تفکر حاکم است؛ با این ویژگی که در تفکر خلاق، ایده یا راه حل بدست آمده را قبلا کسی کشف نکرده است، اما در تفکر غیرخلاق محصول جدید تفکر را قبلا دیگران کشف کرده اند (فودور و کارور، 2002).

رولومی(1975) معتقد است که فرآیند خلاقیت نه تنها غیرعقلانی نبوده بلکه فوق عقلانی است. زیرا فعالیت های فکری، ارادی و عاطفی فرد را گرد هم آورده و به تحرک وا می دارد. وی اعتقاد دارد که تفکر خلاق بالاترین درجه سلامت عاطفی بوده و به معنای خود شکوفایی و تکامل نفس در افراد سالم است. او این جریان را فرآیندی می بیند که به مقابله ای واقع بینانه و آگاهانه با یک مسئله می پردازد(راجرز، 1961؛ مزلو، 1968؛ پیرخائفی، 1391، 1388).

از خلاقیت، توانایی و ظرفیت فرد برای تولید ایده ها، آثار و محصولات نو و ابتکاری تعبیر می شود. به عبارت دیگر، خلاقیت موجب می شود تا فرد با شرایط و موقعیت های محیطی به گونه ای غیر مرسوم ولی مفید انطباق پیدا کند. از این رو باور صاحب نظران بر این است که خلاقیت ضمن داشتن توانایی های استدلالی در درون خویش با تخیل و واگرایی همراه است (نقل از رانکو و آلبرت، 2006؛ استرنبرگ، 2003؛ پیرخائفی، معنوی پور و پاشاشریفی، 1386).

مولفه های خلاقیت

براساس دیدگاه گیلفورد (1967؛ نقل از شلکراس، 1982) تفکر واگرا یا به عبارتی تفکر خلاق شامل سه بعد سیالی، انعطاف پذیری و ابتکار است.

سیالی به معنی سرعت بیان و تولید هر چه بیشتر مفاهیم، جملات و ایده هاست.

انعطاف پذیری به معنای انتقال از طبقه ای از پاسخ ها به طبقه دیگر است.

ابتکار، دور شدن از امور رایج و واضح یا قطع رابطه با تفکر مبتنی بر عادت است.

تورنس در پژوهش های خود مولفه بسط[2] را به این سه مولفه افزوده است.

بسط به معنی دقت زیاد در ارائه ایده، پیاده سازی، ارزش دادن به آن و ارتباط آن با ایده های دیگر برای عرضه یک ایده جدید و قبولاندن آن است و شامل تعداد اجزایی است که فرد برای یک راه حل خاص ارائه می کند (تورنس، 1968؛ نقل از استرنبرگ، 1995).


 

[2] Elaboration

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *